How To Segment A Market?

اشتباهی که اکثرا رخ می دهد، افراد به جای segmentation، بر اساس منابع خودشان، targeting انجام می دهند. هیچ وقت فقط بر اساس یک موضوع، سگمنت شکل نمی گیرد. Generation: بعضی معتقداند که هر ۲۵ سال یک نسل ایجاد می شود و بعضی معتقداند که هر ۱۰ سال یک نسل ایجاد می شود . Generation X, XG; Xers: نسلی هستند که حدود ۳۰ ۴۰ سال دارند. World War II, مجله خبری marketing-schools Baby boomers: حدود هشتاد سال دارند. دو نوع سگمنتیشن برای مصرف کننده ی نهایی و برای صنعتی وجود دارد که شباهت ها و اختلافات زیادی دارند. پایبندی کم تری به خانواده دارند. ترکیب این دو باعث به دست آمدن نتایج دقیق تر می شود. Measurable: بتوان میزان تقاضا یا تعداد مشتری را در این سگمنت به دست آورد. Attitude Toward Product: نگرش نسبت به یک محصول متفاوت است که مثلا ممکن است نگرش آن بخش از بازار، دوست یا دشمن محصول باشد. Generation Z: نسل social media است. مثلا، پپسی یکی از محصولاتش را نهایتا، برای نسل بعد حاضرش تارگت کرد. با افزایش سن، نسل تغییر نمی کند، بلکه نسل های جدید به وجود می آید. Density: تراکم جمعیتی. به طور مثال در پگاه، کشور را به پنج قسمت تقسیم کرده اند.

هنگامی که شما این مقاله را دوست داشتید، مایل به اطلاعات بیشتری در رابطه با مجله خبری marketing-schools وب سایت خود باشید.

Country Region: کشور ایران را به ناحیه های مختلف تقسیم می کنیم و برای هر region محصول مختلف عرضه کرد. این سیستم مردم آمریکا را به ۶۶ گروه تقسیم کرده است و دقیقا می گوید که این آدم ها چه لباسی می پوشند، چه روزنامه ای می خوانند. خیلی مهم است و باید کامل درک شود که چرا به سمت psychograhpic segmentation رفتنه اند. به خصوص در دارو و … چون اگر بهترین محصول در جای درست قرار نگیرد، شکست می خورید. برایشان مهم باشد. برای هر محصول این مورد وجود دارد. سگمنتیشن، برای یک محصول انجام می شود. چون مردم سگمنت می شوند نه محصول. 2. سطح بعدی، segment marketing می باشد که می گوید باید بخش های مختلف بازار را معلوم کرد، یکی را انتخاب کرد و به بقیه نه گفت. چگونه بازار را بخش بندی می کنند؟ بلوغ وقتی رخ می دهد، که سهم بازار مختلف ثابت بماند. به شکل کلاسیک چهار بیس اصلی برای سگمنتیشن بازار وجود دارد. برای پروژه: یک محصول را انتخاب می کنید و می آیید برای سگمنتیشن و مشخص می کنید که چه متغیرهایی مبانی سگمنتیش باید باشد. مثل بیژن، برای هر کسی آنچه می خواست را ارائه می داد و مثلا برای بوش و آرنولد، کت و شلوار خاص دوخته بود.

این برای شرکت های بزرگ است که به اندازه ی کافی منابع مالی و منابع بازاریابی دارند و به خوبی سگمنت های مختلف را شناخته اند. این یکی از مهم ترین تصمیم های بازاریابی است. متغیرهایش متغیرهای ترکیبی است. عکس segmentation ،integration است و اولویت با integration است. مرحله بعدی این است که در بازاری که انتخاب کرده ای تا با آن ها کار کنی، حتما باید به جایگاهی متمایز نسبت به بقیه برندهای دیگر رسید. سبک زندگی، کلاس اجتماعی و شخصیت، مهم ترین عوامل در psychographic است. عواملی که در رفتار مصرف کننده مهم است مانند شغل و… مثلا ممکن است که شما در سگمنتیشنتان، به تنها یک نفر در یک سگمنت برسید که این خوب نیست. مثلا می گویند که من حسابدارم. اشتباهات: خانواده محصولات را سگمنت شود، بازارهای مختلف را قاطی کنند، ارائه یک محصول با یک قیمت به دو سگمنت متفاوت (در واقع افزودن متغیر اضافی) سپس باید بر اساس منابع شرکت، یکی دو از سگمنت انتخاب شود و گفته شود که این تارگت من است. بر اساس چه چیزی سگمنتیشن انجام می شود؟ قدم بعد از سگمنتیشن، بر اساس منابع و فاکتورهای دیگر باید انتخاب شود که بازار هدف چه کسانی هستند؟

Demographic: مثل سن و جنسیت و درآمد و … مثلا نمی داند چه نوع pc می خواهد. سپس مشخص می کنید که این متغیرها شما را به چه سگمنت هایی می برد و آن را نامگذاری کنید. Accessible: سگمنتیشن شما را به سگمنت هایی برساند که به آن ها دسترسی دارد. علاوه بر این effectiveness بالا می رود چون به هر سگمنت چیزی که می خواهد ارائه می شود. اصولا کارآفرین ها کارشان را با niche market ایجاد می کنند. هر کدام یک نوع اتوموبیل با یک قیمتی می خواهند. در Business Market این نوع segmentation خیلی معنا ندارد. مثلا، یک کارواش، برنامه ی وفاداری اش دو نوع است: اول: هشت بار شستشو و نهمین بار، رایگان. بعضی وقت ها بین دو مرحله ی اول و دوم، یک برند وارد می شود و بازار دچار market shake out می شود. به طور مثال در آسیاتک، یک پک اینترنتی لانچ شده است که عده ای nonuser ، عده ای exuser اند که شیفت کرده اند و عده ای هم potential user می باشند. ویژگی مرحله ی market developmentاین است که مشتری ترجیحاتش معلوم نیست. اگر مشتری خرید که خرید، وگرنه به جهنم. حالت دوم باعث می شود که مشتری به استفاده از این، آلوده شوند.